زبانحال امام حسن عسکری علیهالسلام قبل از شهادت
رسانده زهـر جـفـا تا به چرخ آه مرا گـرفـتـه است ز کف معتمد رفاه مرا به زندگانی من نیز زهـر خـاتـمه داد به دست و پیکر لرزان ببین گواه مرا رسـیـده بـر لب بـام آفـتـاب زنـدگـیـم بخوان غلام من از پشت پرده ماه مرا بـیـا امـیـد دلـم مـهـدیـم دگـر مـگـذار تو بیش از این به رهت منتظر نگاه مرا بیا و آب بنوشان تو بر پدر دم مرگ که نیست تاب و توان جسم همچو کاه مرا تو در برم بنـشین تا مگر که بنـشانی ز اشـک دم به دم خود شـرار آه مرا به غربت تو و مظلومی تو می سوزم چـو گـیـرد آتـش بـیـداد جـایـگـاه مرا |